marefatia سلام به همه ی دوستای گل خودمون!!!
ما5دوست(مینا،نرگس،حنانه،زهرا و صبا)تصمیم گرفتیم که یه وبلاگ عالی درست کنیم و این کارو کردیم و امیدواریم که با کمک تک تک شما بتونیم وظیفه مون رو به خوبی انجام بدیم.
|
خواب دیدم بر روی شنها همراه با خداوند راه می روم،. و بر روی پرده شب،تمام روزهای زندگیم را مانند فیلمی می دیدم. همان طور که به گذشته ام نگاه می کردم، روز به روز از زندگی ام را،دو رد پا بر روی پرده ظاهر شد یکی مال بود و یکی از آن خداوند. راه ادامه یافت تا تمام روزهای تخصیص یافته پایان یافت. آنگاه ایستادم و به عقب نگاه کردم. در بعضی جاها فقط یک رد پا وجود داشت. اتفاقأ این روزها مطابق با سخت ترین روزهای زندگیم بود روزهایی با بزرگترین رنجها، ترسها، دردها ... آنگاه از او پرسیدم: " خداوندا،تو به من گفتی که در تمام ایام زندگیم با من خواهی بودو من پذیرفتم که با توزندگی کنم.خواهش می کنم به من بگو که چرا در آن لحظات درد آور مرا تنها گذاشتی؟ " خداوند پاسخ داد: " فرزندم،تو را دوست دارم و به تو گفتم که در تمام سفر با تو خواهم بود. من هرگز تو راتنها نخواهم گذاشت، نه حتی برای لحظه ای. و من چنین نکردم. هنگامی که در آن روزها،یک در پا بر روی شنها دیدی، من بودم که تورا به دوش کشیده بودم" «نرگس» [ دوشنبه 92/3/27 ] [ 2:34 عصر ] [ marefat students ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |